MovarekhPodcast احمدهاشمی

اپیزود دویست و شانزدهم : غلامرضا تختی
با پول میشه ورزشکار قهرمان تربیت کرد، با برنامهریزی و استخدام مربیان دانشمند و پزشک ورزشی و ساختن باشگاههای مجهز میشه از استعدادهای نوجوان، ورزشکارانی ساخت که مدالهای جهانی و المپیک را درو کنند. اما با هیچ پولی، با هیچ برنامهریزیای، با هیچ امکاناتی نمیتوان اسطوره ساخت! اسطوره خودش خودش رو میسازه. یک قهرمان مدالآور، یک هنرمند نابغه و معروف، یک سیاستمدار خبره و توانا، اگر خودش ویژگیهای یک اسطوره رو نداشته باشه، اگر تمام مشاوران سیاسی و اجتماعی و رسانهها هم بسیج بشوند نمیتوانند اونو به یک اسطوره تبدیل کنند! حتی اگر طرفداران زیادی هم داشته باشه لزوما اسطوره نمیشه. تختی خودش ذاتا تمام ویژگیهای یک اسطوره رو داشت. تختی ورزشکار، تختی سیاسی، تختی مردمی... همهی اینها با هم اسطورهی تختی رو ساختند. اسطورهای چنان بزرگ که خودش هم نتونست وزن خودش رو تحمل کند. تختی بزرگ بود و بزرگ بودن رو بلد بود. تختی کوچک بودن رو بلد نبود، معمولی بودن رو بلد نبود. برای همین وقتی دید مسیر زندگی و فشارهای حکومتی اونو به سمت کوچک شدن و معمولی شدن هل میده تحمل نکرد و در اوج بزرگی، در زمانی که هنوز مطبوعات و مردم منتظر خبری از او بودند، قبل از اون که ارزش خبریاش رو از دست بده، چهار گوشهی تشک دنیا رو بوسید و دنیا رو از وجود خودش محروم کرد. ما در این قسمت به سراغ داستان تختی رفتیم...