علیرضا اÙتخاری در Ú¯Ùتگو با روزنامه بهار

  قطعه تازه‌اش با نام «Ú¯Ù„ نسرین» را به نسرین ستوده (وکیل دادگستری) تقدیم کرد

 

علیرضا اÙتخاری در Ú¯Ùتگو با روزنامه بهار  قطعه تازه‌اش با نام «Ú¯Ù„ نسرین» را به نسرین ستوده (وکیل دادگستری) تقدیم کرد.

"Ú¯Ù„ نسرین" را Ùضل‌الله توکل آهنگسازی کرده است Ùˆ شعر آن را حسین منزوی سروده است. او خودش در این‌باره به روزنامه بهار ‌Ù…ÛŒ‌گوید: «Ù…Ù† نمی‌خواهم در این‌باره حرÙÛŒ بزنم، ‌شاید خودنمایی به نظر بیاید؛ اما به‌هرحال انگیزه‌ای Ú©Ù‡ من از اجرای این قطعه داشته‌ام در خود آن مستتر است. Ùکر کردم Ú©Ù‡ خواندن این قطعه Ù…ÛŒ‌تواند به روحیه ایشان Ú©Ù…Ú© بسیاری کند. از آن طر٠بر این اعتقادم Ú©Ù‡ هنرمندان باید در مسائل اجتماعی شرکت کرده Ùˆ واکنش مناسبی داشته باشند؛ اما بهتر است Ú©Ù‡ این واکنش از روی عطوÙت Ùˆ مودت Ùˆ مهربانی باشد.» او Ù…ÛŒ‌گوید Ú©Ù‡ دلش نمی‌خواهد چندان درباره این قطعه صحبت کند، چون این کار را از عمق وجودش برای زنی خوانده است Ú©Ù‡ روحیه‌اش را در این سال‌ها ستوده است.

http://www.ekhtebar.com/wp-content/uploads/2013/10/Alireza-Eftekhari-Nasima-Khazane-Gole-Nasrin.mp3

ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺑﺨﯿﺮ ïºï¯¼ ﮔﻞ ﻧﺴﺮﯾﻦ

ï®ï»ª ﺑﺎ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻬﺎﺭ ï»­ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ

ﺗﻮﯾﯽ ï®ï»ª ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺎ ﻫﺮ ï»ï»¤ï®•ï¯¿ï»¦

ﺧﺰïºï»¥ ﻫﻢ ïºïº¯ ﺗﻮ ﺷﺪ ﻫﻢ ﺑﻬﺎﺭ ïºï®”ﯿﻦ

ïºï®”ﺮ ﮔﻠﯽ ﻫﺮïºïº³ïºŽï»¥ ﺑﻮﺩ ﺯ ﺑﺎﺭïºï»¥

ﺗﻮ ﺩïºïº©ï¯¼ ﭘﻨﺎﻫﺶ

ﺷﮑﺴﺖ ïºï®”ﺮ ﻧﻬﺎﻟﮑﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﻓﺎﻥ

ﺗﻮ ﺷﺴﺘﯽ ﮔﻨﺎﻫﺶ

ïºï®”ﺮ ﭼﻠﭽﻪ ïºï¯¼ ﺯﺧﻤﯽ

ﺯﺟﻔﺖ ﺧﻮﺩ ïºŸïºªïº ï»£ïºŽï»§ïºªï»© ï»­

ﺗﻨﻬﺎ،ﺧﻮﻥ ïºï»“ﺸﺎﻥ ﮔﻢ ﻣﯽ ﺷﺪ

ïºï®”ﺮ ï®ïº’ﻮﺗﺮﯼ ﺧﺴﺘﻪ

ﺯ ﺳﻨﮓ ﻓﺘﻨﻪ ï»­ïº ï»£ïºŽï»§ïºªï»©

ﺗﻨﻬﺎ،ﺩﺭ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﮔﻢ ﻣﯽ ﺷﺪ

ﭼﻪ ﻫﺮïºïº± ﺑﺎﺩ ï»­ ﺑﺎﺭïºï»¥

ﮔﻞ ﻧﺴﺮﯾﻦ

ﺗﻮ ï®ï»ª ﺳﺮﭘﻨﺎﻩ ﻫﺮ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﯼ

ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺳﯿﻞ ﻭ ﻃﻮﻓﺎﻥ

ﮔﻞ ﻧﺴﺮﯾﻦ

ﺗﻮ ﭼﺮïºï» ﺭïºï»© ﻫﺮ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﯼ

ﺳﻮﺯﺩﻡ ïº©ï» ïºïº¯ ï»ï»¤ïº–

ï®ï»ª ﺑﯿﻨﻮïº

ﻫﻤﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺘﺮﺕ ïºï¯¾ï»¤ï»¦ ïºïº¯ ﺑﻼ

ﺗﻮ ﻭﻟﯽ

ﺧﻮﺩﺕ ïºïº³ï¯¿ïº® ﻣﺎﺟﺮïºï»«ïºŽ

ï»­ïºï¯¼ ïºïº¯ ïºï¯¾ï»¦ ﺳﺘﻢ ﺧﺪïºï¯¾ïºŽ

ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﯾﻤﻦ ﺗﻮ

ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ

ï»­ïºï¯¼ ïºïº¯ ïºï¯¾ï»¦ ﺳﺘﻢ ﺧﺪïºï¯¾ïºŽ

ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺧﺮﻭﺵ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺧﺸﻢ ﻃﻮﻓﺎﻥ

ï®ï»ª ﺗﻮ ﮔﻢ ﺷﺪﯼ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎﺩ ï»­ ﺑﺎﺭïºï»¥

ﺑﯽ ï®ï»ª ﺩﺳﺘﯽ ïºïº­ïº©ïº• ï®ïº´ï¯½ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ

ﯾﺎ ﺷﻮﺩ ï®ïº´ï¯½ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯽ ﻗﺮïºïº­ï¯¼

ﮔﻞ ﻧﺴﺮﯾﻦ ﮔﻞ ﭘﺮ ﭘﺮ ﻧﮕﺎﺭﯼ

ﺗﻮ ﺑﻪ ﭼﻨﮓ ﺑﺎﺩ ï»­ ﺑﺎﺭ ïºïº³ï¯¿ïº® ﻧﻔﺮﯾﻦ

ï»ï¯¿ïº® ﻧﻔﺮﯾﻦ ïºï»£ïºŽ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ

ï»­ïºï¯¼ ïºïº¯ ïºï¯¾ï»¦ ﺳﺘﻢ ﺧﺪïºï¯¾ïºŽ

ïºïº¯ïº­ï»«ïºŽï»§ïºªï»§ïº– ﺩﺳﺘﯽ ﻧﺪﯾﻢ

ï»­ïºï¯¼ ïºïº¯ ïºï¯¾ï»¦ ﺳﺘﻢ ﺧﺪïºï¯¾ïºŽ